|
«وطنامروز» از وضعیت انحصار در کسب و کارها و راهکارهای مقابله با آن گزارش میدهد
انحصار سد اشتغال
* چرا انحصار شکل میگیرد و از بین نمیرود؟
* آمارهایی که بوی انحصار میدهد
سیدامیرحسین موسوی: یکی از اصلیترین وظایف یک حکمرانی اقتصادی خوب، تشویق و حمایت از روانسازی و ایجاد رقابت در اقتصاد است. طبیعتا در ایجاد رقابت، دولت قرار نیست خود وارد بازی رقابت شود، بلکه باید قواعد بازی را به نحوی ایجاد و تنظیم کند که بازیگران اقتصاد انگیزه کافی برای ورود به این بازی را داشته باشند.
انحصار یکی از پیچیدهترین موضوعاتی است که دولت در این راستا با آن مواجه است. انحصار را پیچیده مینامیم زیرا از طرفی نیازمند مداخله دولت است و از طرفی دیگر اگر این مداخله به شیوه صحیح انجام نشود، وضعیت را بهمراتب بدتر از وضع موجود خواهد کرد.
مقابله با انحصار را نمیتوان به عنوان مسالهای ساده نگاه کرد. تعارض منافع سیاستمداران، اصرار ذینفعان انحصار برای حفظ موقعیت پرسود خود و فهم غلط سیاستگذاران، میتواند مقابله با انحصار را به مسیری پرفراز و نشیب تبدیل کند.
اگر بخواهیم مصادیقی از انحصار را در کشور نام ببریم، میتوان به مجوزهای داروخانهها یا موضوع وکالت اشاره کرد. محدودیت مجوز برای داروخانهها را میتوان به عنوان یکی از این موارد نام برد، زیرا به ازای هر ۱۰ هزار نفر تنها 93/2 داروخانه در کشور وجود دارد که این عدد به وضوح از کشورهای توسعهیافته پایینتر است، در حالی که صف فارغالتحصیلهای داروسازی برای کسب مجوز را در کشور شاهد هستیم. همچنین میتوان به موضوع وکالت اشاره کرد که ایران تنها با داشتن ۷۶ وکیل در ۱۰۰ هزار نفر از میانگین جهانی بسیار عقبتر است؛ میانگین جهانی این عدد حدود ۲۴۰ وکیل در ۱۰۰ هزار نفر است.
* انحصار چیست؟
انحصار را عدهای در مقابل رقابت میدانند؛ به این معنی که اگر رقابت وجود داشته باشد، انحصار وجود نخواهد داشت در حالی که اینگونه نیست. انحصار را میتوان به اشکال مختلفی تعریف کرد. برخی معتقدند اگر سهم بازار بنگاهی بسیار زیاد باشد، انحصار رخ داده است که لزوما این جمله صحیح نیست. برخی انحصار را توان قیمتگذاری در بازار میدانند که این مورد نیز فهم صحیحی از انحصار نیست. اما در حقیقت انحصار چیست؟ انحصار به معنای ممانعت از ورود به بازار ارائه خدمات، برای کسی است که صلاحیت ورود به آن بازار را داشته باشد. انحصار عموما میتواند بر اثر مجوزهای قانونی، تعرفهها و تبانی قیمتی ایجاد شود.
داستان انحصار در ایران تنها منحصر به بازتوزیع منابع نیست، بلکه داستان غل و زنجیر کردن فضای کسبوکار نیز هست. مطابق آمارهای جهانی، ایران رتبه ۱۷۸ جهان در شاخص راهاندازی کسبوکار را دارد. انحصار به طور مستقیم رفاه مردم را نشانه میگیرد. نگاهی به آمارهای سرانه پزشکی، دندانپزشکی، وکالت، سردفتری و... در ایران و مقایسه آن با وضعیت جهان، گواهی بر این مدعاست. از سوی دیگر، انحصار و انحصارگری بشدت شکاف بهرهوری نیروی کار را افزایش میدهد؛ مسألهای که محصول نبود فضای رقابتی در بازار کار است. انحصارها همچنین به واسطه قانونهای مجوزدهی، هر روز بازار سیاه مجوزها را داغ و داغتر میکنند؛ قانونهایی که خلاف اصالتشان عمل میکنند.
* مجوزهای قانونی
برخی مجوزهای کسبوکار توسط صنف مربوط به هر کسبوکار ارائه میشود. به عنوان مثال اگر کسی بخواهد وارد شغل مربوط به طلا، لوازم خانگی، نانوایی، آشپزخانه و... شود، حتما باید از صنف مربوط به خود مجوز بگیرد. در چنین حالتی به دلیل وجود تعارض منافع، صدور مجوز دشوار میشود؛ چرا که افرادی که در صنف مرتبط اشتغال دارند، تمایلی ندارند رقیب جدیدی وارد بازار کار آنها شود.
از سوی دیگر برای صدور مجوز حرفههایی مانند وکالت، سردفتری و پزشکی که اندکی ظاهر پیشرفتهتری وجود دارد، آزمون برگزار میشود اما نکته مهم در این حرفهها، وجود محدودیت ظرفیت است. در این حالت ممکن است کسی واقعا شایستگی دریافت مجوز را داشته باشد و در آزمون نیز موفق شود اما به دلیل وجود ظرفیت محدود، برای مدت طولانی در صف ورود به آنها منتظر بماند. نمونه دیگری از انحصارهای قانونی، مجوزهایی است که وزارتخانههای مختلف به بنگاههای اقتصادی در حوزههای مختلف میدهند. برای مثال وزارت صنعت، معدن و تجارت برای صادرات و وزارت آموزشوپرورش برای مؤسسههای آموزشی، مجوز میدهند. نکته جالب توجه اینکه بیشتر این مجوزها به بازنشستگان همین نهادها داده میشود.
***
آمارهایی که بوی انحصار میدهد
تعداد وکلا در ایران تنها از لحاظ سرانه کم نیست، بلکه همانطور که نمودار شماره ۳ نشان میدهد، نسبت تعداد وکلا به ازای ۱۰هزار پرونده قضایی در ایران نیز در مقایسه با کشورهای دیگر بسیار پایین است. در ایران بهازای هر ۱۰هزار پرونده قضایی 41 وکیل وجود دارد، درحالی که در انگلستان این تعداد بیش از ۵۰۰ وکیل و در ترکیه بیش از 200 وکیل است. انحصار در وکالت باعث شده تا کمترین تعداد افراد امکان اشتغال در این حرفه را داشته باشند و انحصار برای عده خاصی حفظ شود تا آنها درآمد بیشتری کسب کنند.
موضوع انحصار تنها به وکالت مربوط نمیشود. وضعیت ایران در حرفه پزشکی نیز به همین صورت است. اگر چه پزشکی در همه جای دنیا کمابیش انحصاری است اما نمودار شماره ۴ نشان میدهد ایران یکی از پایینترین سرانهها را در حرفه پزشکی دارد.
این وضع درباره سرانه دندانپزشکی نیز وجود دارد و ایران در مقایسه با متوسط جهانی و بقیه کشورها وضعیت مطلوبی ندارد. ممکن است این تصور ایجاد شود که بهاندازه کافی نیروی تحصیلکرده آماده به کار در کشور وجود ندارد اما آمار بیکاری بهتفکیک مقاطع مختلف تحصیلی نشان میدهد بیشترین میزان بیکاری مربوط به مقطع کارشناسی است. نمودار شماره ۵ نشاندهنده این موضوع است.
انحصار علاوه بر کاهش نرخ اشتغال، کیفیت خدمات را نیز بشدت کاهش میدهد. برای ملموس شدن این بحث، باید به مثال تاکسیهای اینترنتی توجه کرد. مثال تاکسیهای اینترنتی بخوبی نشان میدهد که وقتی انحصار برداشته میشود، برای انحصارگران هم منفعت به همراه دارد. از زمانی که تاکسیهای اینترنتی راهاندازی شد، انحصار افرادی که آژانس سنتی داشتند برداشته شد اما در واقع وضعیت راننده آژانسهایی که در این پلتفرمها بودند نهتنها بدتر نشد، بلکه به دلیل افزایش کیفیت و کاهش قیمت، تقاضای خدمات و در پی آن درآمد رانندهها افزایش داشت. از سوی دیگر، در شرایط رکودی فعلی، بخش قابل توجهی از افرادی که شغلشان را از دست داده بودند، توانستند شغل پیدا کنند.
با ایجاد انحصار، افرادی که بازار را در دست دارند خود را بدون رقیب میبینند. از این رو، برای نوآوری و افزایش بهرهوری، انگیزهای ندارند. در حالی که تقریبا در همه بازارها انحصار وجود دارد، شکاف بهرهوری در ایران با کل دنیا بویژه کشورهای پیشرفته، روزبهروز در حال بزرگتر شدن است.
از سوی دیگر، ایجاد انحصار، خودبهخود سبب تشکیل بازار سیاه و حتی ارائه خدمات، بدون اخذ مجوز میشود. افرادی که مجوز دارند در بازار رسمی و افرادی که مجوز ندارند در بازار غیررسمی فعالیت میکنند. این امر برخلاف آنچه سیاستگذار بهدنبال آن بود، به طور طبیعی باعث افزایش قیمتها میشود. علاوه بر این، وجود بازار غیررسمی سبب ایجاد فساد، عدم نظارت، ایجاد هزینه مبادلاتی بسیار بالا و هزاران مشکل دیگر میشود و نتیجه آن، قربانیکردن رفاه مردم در همه نسلهاست. به طور مثال، با انحصاری که در حرفه وکالت وجود دارد، وکالت در ایران امری پیشرفته نیست. به این معنا که در ایران بنگاههای حرفهای وکالت وجود ندارد که بتواند در سطح جهانی رقابت کرده و رعایت حقوق شهروندی در کشور را تضمین کند.
در حال حاضر، این تصور نادرست در کشور شکل گرفته و مفهوم تنظیمگری را با قیمتگذاری و دادن مجوز انحصاری آمیخته است. این درحالی است که نمره ایران در شاخص جهانی کیفیت تنظیمگری کمتر از ۷ درصد است.
***
تبعات انحصار
انحصار به معنای کنترل ورود مردم به کسبوکارهاست و سبب افزایش هزینه مبادلات میشود. افزایش هزینه مبادلات به این معناست که هزینه کار، تجارت و تولید افراد بالاتر میرود و تعداد کمتری توان انجام آن کارها را پیدا خواهند کرد، بنابراین به محیط کسبوکار آسیب میرساند. ایران رتبه ۱۲۷ جهان در حوزه سهولت کسب وکار را دارد. شرایط ما در این شاخص از هند، چین، روسیه، کشورهای اروپایی، غالب کشورهای آمریکای لاتین و حتی برخی کشورهای آفریقایی بدتر است.
پنجره جمعیتی ایران از حدود ۲۰ سال پیش باز شده است و تا ۱۴۲۰ هم این پنجره باز خواهد ماند. اگر تا ۲۰ سال آینده موانع کسبوکار برطرف نشود و با ایجاد سهولت در کسبوکارها، اجازه ورود نسل تحصیلکرده جوان به بازار کار داده نشود، مشکلات کشور دوچندان خواهد شد و فرصت پنجره جمعیتی را به تهدیدی بسیار بزرگ بدل خواهد کرد که بعد از ۱۴۲۰ خودش را نشان میدهد. جدول شماره یک، وضعیت موجود و ظرفیت بالقوه اشتغال پزشکی، دندانپزشکی، وکالت و سردفتری در ایران را نشان میدهد.
همانطور که در جدول شماره یک مشهود است، سرانه وکیل در ایران، حدود ۷۶ وکیل به ازای هر ۱۰۰هزار نفر است. در حالی که متوسط سرانه مطلوب وکیل در دنیا، ۲۴۰ وکیل برای هر ۱۰۰ هزار نفر است. سرانه سردفتری نیز در ایران حدود ۱۰ سردفتر برای هر ۱۰۰هزار نفر است، حال آنکه سرانه سردفتری مطلوب در جهان ۱۳ سردفتر به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر است. این وضعیت درباره پزشکی و دندانپزشکی هم وجود دارد. نگاهی به ستون آخر جدول نشان میدهد اگر بخواهیم در حوزه وکالت، به سطح متوسط دنیا برسیم، به بیش از ۵۲۰ هزار نفر وکیل نیاز داریم. با جمع کردن ظرفیت اشتغال تنها در این ۴ حرفه، حدود یک میلیون ظرفیت اشتغال در کشور ایجاد خواهد شد که این در شرایطی است که مطابق آمارها، ایران کشوری است که جمعیت جوان بیکار بسیار زیادی دارد.
***
چرا انحصار شکل میگیرد و از بین نمیرود؟
انحصارها عموما حاصل تعادلهای اقتصاد سیاسی کشورها هستند یعنی اقتصاد و سیاست کشورها و منافع افراد ذینفع، سبب ایجاد و تعادل انحصارها میشود. انحصارگران غالبا گروه متمرکز پرفشار با لابیهای گستردهای هستند که تریبون دارند و صدایشان را به سیاستگذار و مردم میرسانند ولی مصرفکنندگان متضرر این صدا را نداشته، متفرق هستند و امکان هماهنگی با هم را ندارند تا بتوانند علیه منافع انحصارگرها وارد عمل شوند. این امر، فضا و شرایطی را میسازد که امکان شکلگیری کمپینهای مختلف را از بین میبرد.
در ادبیات انحصار پدیدهای تحت عنوان تسخیر سیاسی وجود دارد. به این معنا که افرادی که قرار است این انحصارها را بردارند و قوانین مرتبط به آن را اصلاح کنند، عموما خودشان ذینفع آن هستند. به عنوان نمونه اگر قرار باشد دولت لایحهای برای اصلاح نظام سلامت به مجلس بدهد، چون وزارت بهداشت و پزشکان متولی آن هستند و از طرفی در زمان ورود به مجلس به کمیسیون مرتبط با پزشکان میرود، قانون توسط ذینفعان تصویب خواهد شد.
مثال دیگر این بحث، طرح آزمون و پذیرش وکالت بود، که در مجلس گذشته، وارد کمیسیون حقوقی و قضایی متشکل از وکلا در مجلس شد. نکته جالب این بود که مسؤول این طرح، خود عضو کانون وکلا بود و رسما در جمع وکلا گفته بود اجازه نخواهیم داد ظرفیتگذاری در جذب وکالت حذف شود. بنابراین اینگونه مسائل سبب شده اقتصاد سیاسی برداشتن برخی از این انحصارها بشدت پیچیده شود.
چه باید کرد؟
حرکت به سمت رفع انحصارها در ایران، نه یک انتخاب بلکه یک اجبار است. اگر بخواهیم در مسیر رفع انحصار حرکت کنیم، باید پارادیم مجوزدهی را بهسمت پارادایم گواهینامهدهی تغییر دهیم. درست مانند گواهینامه رانندگی که هر کس قوانین را میداند و مهارت رانندگی کردن دارد، گواهینامه میگیرد. چنین شخصی میتواند رانندگی کند و در صورت تخلف جریمه میشود و حاکمیت کاری به ترافیک و اشباع بازار و... ندارد. هر چند رانندگی نیز مانند پزشکی و وکالت با جان و مال و ناموس مردم در ارتباط است. به طور کلی میتوان گفت مجوزهای کسبوکار باید در یک اقدام جدی از صنوف و دولت گرفته شود.
علاوه بر آنچه بیان شد، اصلاح برخی قوانین نیز ضرورت دارد. ماده ۷ سیاستهای کلی اصل ۴۴ قانون اساسی، تصریح دارد که به بهانههایی مانند اشباع بازار، حدود صنفی و... نباید برای اعطای مجوز ممانعت به عمل آورد. اما ایراد اصلی این است که این قانون را به روشهای مختلف تفسیر کرده و از آن فرار میکنند.
فلسفه وجودی شورای رقابت- به عنوان یکی از متصدیان اصلی انحصارزدایی در کشور - صیانت از رقابت در بازارهای مختلف است؛ در حالی که بخش قابلتوجهی از وقت شورای رقابت صرف کارهایی مانند قیمتگذاری خودرو میشود. شورای رقابت باید با مطالبه و پیگیری مردم احیا شده و پیگیر رفع انحصار در تکتک بازارهای مهم و اثرگذار در کشور باشد.
ارسال به دوستان
تهران در 4 سال اخیر از طراوت افتاده است دگرگونی و پویایی پایتخت نیازمند پوستاندازی مدیریتی است
شهر فراموشی و خاموشی !
مصطفی خدابخشی: رنگ از رخسار شهر پریده و این روزها کمتر تحرکی را در حوزه عمران آن میتوان مشاهده کرد. گویی تهران در این سالها فرزندخواندهای است که نه دولت و نه شورای شهر علاقهای به برنامهریزی و سرمایهگذاری برای آینده آن ندارند. در سالهای اخیر این بیبرنامگی و دچار شدن مدیریت شهری به روزمرگی، دامان شهر را گرفته تا اینکه شهر به سوی فرسودگی سوق پیدا کند. حال که به ماههای پایانی کار دولت و مدیریت شهری نزدیک میشویم و فصل نمایش کارنامهها فرا رسیده است، کمکاریهای صورت گرفته در این بخش بیش از پیش به چشم میآید و مردم به عنوان ناظران اصلی شهر اذعان دارند که پایتخت در این سالها بیش از آنکه به عنوان یک موجود زنده شناخته شود، روبه فراموشی و خاموشی گذاشته است. برای بررسی وضعیت مدیریت شهری در 4 سال گذشته، گفتوگویی را با ابوالفضل قناعتی، عضو شورای چهارم شهر تهران انجام دادهایم.
* در دوره پنجم شورای شهر تهران با توجه به اینکه نگاه سیاسی حاکم بر آن مطابق با جریان سیاسی دولت بود، همه چشمانتظار رشد و پویایی شهر بودند. به نظر شما ریشه این عدم کارایی با وجود همسو بودن جریان سیاسی شهر و دولت را باید چگونه تحلیل کرد؟
ما ۲ بحث داریم؛ یکی آنکه شهرداری فعلی را جدا از دولت فعلی ببینیم، همانطور که در شهرداری قبل نه دولت آقای احمدینژاد و نه دولت آقای روحانی با شهردار تهران نه هماهنگ بودند و نه همفکر. در دوره آقای قالیباف، دولت تدبیر و امید به دلیل اختلافات فکری و سلیقه، حقوق شهروندان تهران را نداد. در شورای چهارم که ما بودیم و دولت تدبیر و امید سر کار آمد، ما شاهد بودیم که نسبت به موضوعات موجود در شهر، سلیقهای برخورد میشد. این نوع رفتار در مقابل شهرداری و شورای شهر نه راه را هموار میکرد و نه امکانی در اختیار شهرداری قرار میداد، لذا با روی کار آمدن شورای پنجم، ما خوشحال بودیم که به دلیل همسو بودن دولت و شورای شهر، اتفاقات خوبی برای شهروندان شهر تهران رقم بخورد و شورای شهر و شهرداری بتوانند به واسطه همفکری و همسلیقگی حقوق شهر تهران را از دولت بگیرند.
متاسفانه طی سالهایی که از عمر شورای پنجم گذشته، میبینیم از این ظرفیت، شورای شهر و شهرداری نتوانستند بدرستی استفاده کنند. بالاخره دولت، دولت خودشان بود؛ در بسیاری از موضوعات دولت باید در پروژههای زیرساختی شهر تهران کمک کند بویژه در مسائل مربوط به مترو، اتوبوس، عوارض راهنمایی و رانندگی و سوبسیدهایی که باید برای حملونقل در نظر بگیرد. بر اساس قانون، دولت 30 درصد هزینههای مربوط به حملونقل عمومی را باید پرداخت کند ولی میبینیم که این اتفاقات رخ نداد؛ شاید دولتیها علاقه ندارند به شهر تهران بها بدهند.
دولت تدبیر و امید در زمان آقای قالیباف کمکی نکرد و در این دوره نیز تا جایی که من مطلع هستم، کمکی را انجام نداده است. حال نمیدانم اینها با مردم تهران مشکل دارند یا موضوع دیگری است. عدم توجه به تهران میتواند ناشی از بیتدبیری یا مشکلات کلان کشور باشد. مسؤولان باید خودشان بیایند و در این زمینه توضیح دهند.
* در برخی اظهارنظرها، مسؤولان مدیریت شهری اعلام کردهاند درآمدهای شهر محقق شده که این خود نوعی پارادوکس ایجاد میکند. سوال اینجاست که اگر درآمدها محقق شد، چرا ما شاهد اجرای پروژههای عمرانی در شهر نیستیم؟
دقیقا نکته ما همین موضوع است. عملکرد شهرداری، ما را دچار پارادوکس کرده است. ما با خبر شدیم دوستان شورا و شهرداری گفتهاند درآمدهایمان محقق شده است.
اینها در بودجه ۲ هدف را دنبال میکنند، یکی بحث درآمدها و دوم بحث هزینهها. در موضوع درآمدها بودجه این دوره از مدیریت شهری نسبت به دوره چهارم سالی 3-2 هزار میلیارد افزایش داشته است به طوری که بودجه شهرداری در سال 1399، 30 هزار میلیارد بود و این رقم در سال 1400 به 45 هزار میلیارد تومان رسیده است. من شنیدهام که دوستان مطرح میکنند در بحث درآمدها به تمام هدفگذاریهایشان رسیدهاند. سوال درستی مطرح کردید، خب! اگر درآمدها محقق شده، چرا فعالیتهایتان در شهر مشهود نیست و دیده نمیشود؟
ما در دوره چهارم شورای شهر بودجه کمتر از شما را به شهرداری میدادیم و همه پروژهها روندی رو به رشد داشته و افتتاح میشدند. مترو، تقاطعها، زیرگذرها، ادامه حکیم، تونل حکیم، تونل نیایش، پل طبقاتی صدر، خط 7 مترو و خط 3 مترو بخشی از پروژههایی بودند که در آن دوره انجام شد. هماکنون شما برای شهر چه کردهاید؟
ما بودجه کمتری را تصویب کردیم و کار بیشتری صورت گرفت اما شما بیشتر پول دارید و کار خاصی انجام ندادهاید. ما که اتفاقی در شهر نمیبینیم. اگر کاری کردهاید گزارش دهید که چه تعداد ایستگاه مترو و چه تعداد خدمات ارائه دادهاید. حالا که ادعا میکنید پولهایتان محقق شده، پس کجا این پولها هزینه شده است؟ ما کمتر از شما پول داشتیم و بیشتر عملکرد نشان دادیم، شما هم عملکردتان را نشان دهید. این دوگانگی ایجادشده و این دو منظوره عمل کردن را نمیدانم باید چگونه تعبیر و برداشت کرد.
* میتوانید مهمترین پروژههایی را که در دوره پنجم مدیریت شهری به بهرهبرداری رسید نام ببرید؟
ما در این زمینه بر اساس معیارهای آماری باید نگاه کرده و نظر بدهیم. بخشی از کارهای مهمی که در این دوره انجام شد، مربوط به افتتاح یک یا ۲ ایستگاه مترو بود که پیش از آن و در دوره چهارم 70 درصد رشد داشتند و در این دوره این دوستان تکمیلش کردند. همچنین یکسری پروژههای شهری را که بعضا 40 الی 50 درصد پیشرفت فیزیکی داشتند، نهایی کردند که در این زمینه باید به تونل اسفندیار و تقاطع پل ولنجک اشاره کرد.
عملا باید گفت در دوره پنجم مدیریت شهری، پروژهای شروع نشد و این دوستان آغازگر طرحی نبودند و صرفا به پروژههایی ورود کردند که یا در دوره قبل طراحی شده بود یا تاسیس کارگاه برای آن صورت گرفته بود یا بیش از 50 درصد پیشرفت داشت.
* انتخاب شهردار یکی از مهمترین انتخابهایی است که اعضای شورای شهر انجام میدهند. ما در دوره پنجم شاهد تکثر انتخاب شهردار بودیم که این خود ضربه سنگینی را به مدیریت شهری و عدم کارایی آن وارد کرد.
بگذارید اینگونه بگویم؛ برای شورای شهر 21 نفر معرفی شدند که از یک لیست بودند. اینها با مقوله شهر آشنا نبودند و نمیتوانستند برای شهر کار خاصی انجام دهند. این افراد با توجه به طیف سیاسیشان، روی کار آمدند لذا در انتخاب شهردار نیز، دچار نگاه سیاسی شدند و یک فرد سیاسی را بر مسند شهرداری تهران نشاندند. متاسفانه در این انتخاب به هیچ عنوان شاخصهای کارشناسی در نظر گرفته نشد و به جای اینکه با نگاه شهری، شهردار انتخاب شود، فردی سیاسی روی کار آمد. در این انتصاب رویکرد خدمت به شهر و مردم در نظر گرفته نشد.
ما دیدیم با روی کار آمدن شهردار جدید، نگاه سیاسی بر شهر حاکم شد و تخصصمحوری در شهر به حاشیه رفت. نکته قابل تامل در انتصاب ایشان این بود که وی وقتی معاون رئیسجمهور در سازمان میراث فرهنگی بود، اعلام کرده بود به دلیل بیماری قلبی توان انجام امور را ندارد و رئیسجمهور نیز استعفایش را قبول کرد. حال چگونه مدیریت شهر تهران را به این فرد دادند که حجم کار در آن برابر با چند سازمان و وزارتخانه است؟
بعد از ایشان هم افرادی که انتخاب شدند، عملا با رویکرد سیاسی روی کار آمدند و شهر از تخصص و خدمت دور شد.
در شورای بعد یکی از موضوعات مهمی که باید مدنظر باشد، فارغ از اینکه اصولگرا یا اصلاحطلب رای بیاورد، از هماکنون باید انتخاب شهرداری توانا مدنظر قرار گیرد و باید از انتخاب فردی که با شهر سنخیتی ندارد، اجتناب کرد.
اگر در گام اول اعضای شورای شهر، شهرداری مناسب را انتخاب کنند، یقینا میتوان توقع داشت باقی امور به مانند دومینو درست پیش برود.
* به نظر شما نبود نظارت درست بر عملکرد شورای شهر و شهرداری میتواند یکی از عوامل عدم توفیق این دوره از مدیریت شهری باشد؟
باید توجه داشته باشیم که نخستین ناظر به شوراها و شهرداری خود مردم هستند؛ مردمی که همیشه پای کار بودند و این بار هم با حضور خود مشت محکمی به دهان مخالفان داخلی و خارجی میزنند. نوع انتخاب صورتگرفته برای دوره ششم نشان میدهد که برآورد نظارتی مردم برای دوره پنجم چه بوده است. مردم باید کسی را انتخاب کنند که تجربه، سابقه و عملکردش پاسخگوی مطالباتشان باشد.
این قدرت را قانون در اختیار مردم گذاشته است که شناسایی و بعد انتخاب کنند. اول خود مردم در این زمینه باید هوشمندانه عمل کنند و در مرحله بعدی مبادی نظارتی، امور مردم را از اعضای شورا و شهرداری مطالبهگری کنند.
دستگاههای نظارتی باید بیایند و بپرسند که شما در دوره ۴ ساله خود بودجهای در حدود 100 هزار میلیارد تومان در اختیار داشتید، این رقم چه شد و در کجا سرمایهگذاری صورت گرفت؟ مدیریت شهری باید در این زمینه گزارش دهد و خود را در برابر افکار عمومی و نهادهای نظارتی پاسخگو بداند.
* به نظر میرسد شورای ششم فارغ از اینکه چه جریان سیاسی به آن وارد شود، کار سختی را پیش رو خواهد داشت. مهمترین اولویتهایی که باید اعضای شورای ششم شهر تهران برای خود مفروض بدانند، چه موضوعاتی است؟
با توجه به شرایط عمومی کشور به نظر بنده مهمترین اولویت برای شورای ششم در گام اول این است که افرادی روی صندلیهای این شورا بنشینند که از شم اقتصادی و سیاسی در مقیاس کشوری برخوردار باشند تا بتوانند این ارزیابی را داشته باشند که اگر وضعیت اقتصاد و تحریمها به همین شکل ادامه داشته باشد، چگونه میتوانند در شهر خدمترسانی کنند.
باید به این نکته توجه داشت که نگاه داشتن شهر در وضعیت کنونی هزینه دارد لذا باید برنامهریزی شود که این هزینه باید از کجا تامین شود. آیا باید این هزینه از طریق عوارض از مردم تامین شود یا باید روشهای دیگری مورد توجه قرار گیرد؟ که البته اگر بخواهند هزینهها را از مردم تامین کنند، این خود فشاری دیگر روی مردم ایجاد خواهد کرد و این موضوع به هیچ عنوان قابل پذیرش نیست، چرا که مردم دیگر تاب و تحمل هزینههای جدید را ندارند.
شورای بعد باید ببیند که با امکانات داخل شهر چگونه میتواند تولید ثروت کند. در اینجا باید دغدغه اول این باشد که چگونه با یکسری فعالیتهای اقتصاد شهری میتوان منابع مالی مدیریت شهر را تامین کرد و در اولویت دوم به نحوی برنامهریزی شود که با منابع حاصل، مشکلات شهر مرتفع و در مقابل بدهکاری زیادی به روی دوش شهر نیفتد. به هر حال در امور عمرانی بدهکاری امری بدیهی است ولی بهگونهای نباید باشد که کار برای مدیران بعدی سخت شود.
یکی دیگر از اولویتهای شهر تهران بافت فرسوده است و باید شورای بعد در این زمینه برنامهریزی جدی داشته باشد، از سوی دیگر راهاندازی باقی فعالیتها در پروژه خط 6 و 7 مترو باید در دستور کار باشد، چرا که اگر این ۲ خط تکمیل شود ۳ میلیون سفر به ظرفیت سفرهای تهران افزوده خواهد شد و میتواند نقش بسیار موثری در کاهش ترافیک شهری داشته باشد.
از سوی دیگر نوسازی ناوگان حملونقل عمومی از جمله تاکسی، مترو و اتوبوس بخش دیگری از نیاز شهر است. هماکنون بخش عمدهای از این شبکه فرسوده شده و تعداد آنها در حال کم شدن است.
همچنین پیگیری ایجاد پارکینگهای شهری نیز باید در محور توجه قرار گیرد. در برنامه ۵ ساله دوم پیشبینی شد 50 هزار پارکینگ در شهر تهران ایجاد شود که از این تعداد در نهایت 15 هزار پارکینگ تاکنون ایجاد شده و ما همچنان به 35 هزار پارکینگ در تهران نیاز داریم.
هماکنون بخشهای مهمی از سازههای شهری نیاز به مرمت و نگهداری دارند. طی 4 سال گذشته به موضوع نگهداری تقاطعها، پلها و خیابانها بیتوجهی شده و چالهچولههای بسیاری در خیابانهای شهر ایجاد شده؛ بخش زیادی از جداول مسیر آبراهها و رنگ و لعاب شهر از بین رفته و شهر باید یک بار دیگر گردگیری و خانهتکانی شود. هماکنون هم ظاهر شهر و هم باطن آن در قالب اجرای پروژههای عمرانی نیاز به اصلاح دارد.
باید کارشناسانی در کنار شورا و اعضای شورای شهر قرار گیرند که فارغ از نگاه به بالادست، طرحهایی مناسب برای تولید ثروت در شهر داشته باشند.
ارسال به دوستان
تعداد کل قربانیان 67130 نفر
ظرفیت بیشتر بیمارستانها پر شده است
طی 24 ساعت 398 نفر از هموطنان بر اثر ابتلا به کرونا جان خود را از دست دادند
شمار قربانیان ناشی از بیماری «کووید-19» در کشور همچنان بالاست و تعداد مبتلایان به این بیماری نیز در روز به بیش از 24 هزار نفر میرسد. به گزارش «وطنامروز»، طبق گفته دکتر مسعود مردانی، عضو علمی ستاد ملی مقابله با کرونا، بیمارستانهای کشور مملو از بیماران کرونایی است و ظرفیت بیمارستانهای تهران نیز پر شده است. مسؤولان بیمارستانی نیز از پذیرش بیماران کرونایی که علائم کمی دارند امتناع کرده و با دادن داروهایی چون رمدسیویر به بیمار، آنها را برای گذراندن دوران این بیماری راهی خانه میکنند. اکنون بیمارستانها بالاجبار فقط افراد بدحالی که کرونا ریه آنها را درگیر کرده است جذب میکنند.
بر اساس اعلام وزارت بهداشت، ۲۴۳۴۶ بیمار جدید کرونایی طی یک شبانهروز در کشور شناسایی شد و متاسفانه ۳۹۸ نفر نیز جان باختند.
بنا بر اعلام مرکز روابط عمومی و اطلاعرسانی وزارت بهداشت، تاکنون ۴۱۶ هزار و ۸۴ نفر دوز اول واکسن کرونا و ۱۳۴ هزار و ۴۷ نفر نیز دوز دوم را تزریق کردهاند و مجموع واکسنهای تزریقشده در کشور به ۵۵۰ هزار و ۱۳۱ دوز رسید. گفتنی است از ظهر روز یکشنبه تا ظهر دیروز ۳۰ فروردین و بر اساس معیارهای قطعی تشخیصی، ۲۴ هزار و ۳۴۶ بیمار جدید مبتلا به «کووید-19» در کشور شناسایی شدند که ۳ هزار و ۹۰۱ نفر از آنها بستری شدند. بنابراین مجموع بیماران «کووید-19» در کشور به ۲ میلیون و ۲۶۱ هزار و ۴۳۵ نفر رسید. متاسفانه در طول این 24 ساعت، ۳۹۸ بیمار «کووید-19» نیز جان خود را از دست دادند تا مجموع جانباختگان این بیماری در کشور هم به ۶۷ هزار و ۱۳۰ نفر برسد. خوشبختانه تاکنون یک میلیون و ۷۹۷ هزار و ۳۱۹ نفر از بیماران کرونایی بهبود یافته یا از بیمارستانها ترخیص شدهاند. همچنین ۴ هزار و ۸۴۳ نفر از بیماران مبتلا به «کووید-19» در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستانها تحت مراقبت قرار دارند. تاکنون ۱۴ میلیون و ۵۰۰ هزار و ۵۱۹ آزمایش تشخیص «کووید-19» در کشور انجام شده است. همچنین در حال حاضر ۲۵۷ شهر کشور در وضعیت قرمز، ۱۲۹ شهر در وضعیت نارنجی، ۵۱ شهر در وضعیت زرد و ۱۱ شهر در وضعیت آبی قرار دارند.
* آغاز تزریق یک میلیون دوز واکسن کرونا
وزیر بهداشت توزیع ناعادلانه واکسنهای «کووید-۱۹» را روی زشت دنیا خواند و در عین حال توفیقات ایران در تولید تجهیزات حفاظتی و همچنین واکسن بومی کرونا در ۶ پلتفرم و در شرایط تحریمها را تشریح کرد. دکتر سعید نمکی در نشست بلندپایه مجمع سیاستگذاری هلسینکی با محوریت تقویت همکاریهای کشورهای اروپایی، خلیجفارس، مدیترانه شرقی و شمال آفریقا در حوزه پاندمی «کووید-19» افزود: تا زمانی که کل جهان ایمن نشده و ویروس در جایی در حال گردش است، خطر جهش و تهدید سلامت کشورهای ایمنشده وجود دارد. وزیر بهداشت اظهار کرد: امروز، من با خشنودی اعلام میکنم با وجود همه محدودیتها، تحریمهای یکجانبه غیرقانونی علیه مردم من و مشکلات اقتصادی ناشی از تحریمها، ما موفق به تولید ملی همه نیازها برای مبارزه با «کووید-19» از جمله لوازم حفاظت شخصی، کیتهای آزمایش، تجهیزات، دستگاههای پزشکی، داروها و از همه مهمتر ۶ پلتفرم واکسن کاملا بومی، ۴ قرارداد تولید و تولید مشترک شدیم و این محصولات بومی در واکسیناسیون انبوه در ماههای آینده استفاده خواهند شد. نمکی در بخش دیگری از صحبتهایش در حاشیه این نشست، گفت: ما مشارکت خود را با کوواکس آغاز کردیم و شروع به خرید سهمیه واکسن در این قالب کردیم و ۱۶ میلیون و ۸۰۰ هزار دوز در آنجا پیشخرید کردیم و ماهها برای نقل و انتقال پول گرفتار بودیم که حل شد. وی گفت: به مردم عزیز کشور هم این مژده را میدهم که دیروز (شنبه) ما یک میلیون دوز واکسن جدید را که قرار بود قبل از عید به ما برسد اما با تأخیر در نیمه دوم فروردینماه ۱۴۰۰ دریافت کردیم، بهسرعت توزیع کردیم که به صورت گسترده این واکسیناسیون انجام میشود و ما تا آخر هفته و اوایل هفته آینده یک میلیون نفر را واکسینه خواهیم کرد. نمکی افزود: با اینکه ما لیست افراد پرخطر را داریم اما از امروز (دیروز دوشنبه) فراخوان میدهند تا از امروز بیماران پرخطر مانند افراد مبتلا به سرطان، افرادی که داروهای تضعیفکننده سیستم ایمنی دریافت میکنند و بیماران صعبالعلاج و خاص، ثبتنام کنند. انشاءالله ما تا قبل از مرحله دوم، واکسیناسیون این گروه مرحله اول را حداکثر تا هفته اول اردیبهشتماه به اتمام خواهیم رساند.
ارسال به دوستان
عرضه خودرو در بورس در کمیسیون صنایع و معادن مجلس شورای اسلامی نهایی شد
خودرو روی تابلوی بورس
گروه اقتصادی: نمایندگان به دنبال تصویب قانونی هستند که در صورت تصویب، خودروهای تولیدی شرکتهای داخلی به محض تولید باید در بورس با قیمت پایه مشخصشده توسط شورای رقابت عرضه شود. مردم میتوانند در یک رقابت سالم، اقدام به کشف قیمت و سپس خرید این خودروها کنند. این قانون میتواند دست واسطهها و دلالان از جمله سوداگری نمایندگیهای رسمی ایرانخودرو و سایپا را که با رانت از کارخانه خودرو را تحویل گرفته و با مبالغی بیشتر در اختیار مشتری قرار میدهند، کوتاه کند. ایضا فروش خودرو ۳ سال پس از خرید منجر به مالیات 30 درصدی برای دارنده خودرو میشود.
به گزارش «وطنامروز»، هماکنون طرح تحول صنعت و بازار خودرو که اصلیترین مواد آن عرضه خودرو در بورس است، برای تبدیل شدن به قانون احتیاج به تصویب در صحن علنی مجلس شورای اسلامی و سپس تایید شورای نگهبان دارد. پیش از این برخی مواد این طرح در مجلس به تصویب رسیده و راهی شورای نگهبان شده بود که به دلیل نیاز به اصلاحات، دوباره به کمیسیون مربوطه یعنی صنایع مرجوع شد. حالا اعضای این کمیسیون با رفع ایرادات شورای نگهبان، گامی اساسی در جهت تصویب این قانون برداشتهاند. در حال حاضر به غیر از ایرادات وارده شورای نگهبان که قابل رفع است، وزیر صنعت، معدن و تجارت هم از مخالفان و سنگاندازان در مسیر طرح مذکور است. 30آذرماه سال گذشته رزمحسینی در این باره گفته بود: به نظر ما این عدم عرضه خودرو در بورس، روالی منطقی و درست است. قطعا بزودی بازار خودرو خوب خواهد شد.
به نظر میرسد در صورت نهایی شدن این قانون هم نباید انتظار اجرای آن را در کوتاهمدت داشته باشیم، چرا که وزیر صمت اعتقادی به آن ندارد.
* خودروسازان مکلف به عرضه خودرو در بورس شدند
در همین باره عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس با اشاره به اینکه خودروسازان مکلفند انواع خودروهای تعیینشده توسط شورای رقابت را صرفا از طریق بورس کالا عرضه کنند، گفت: قیمت پایه عرضه خودرو در بورس کالا، قیمت مصوب شورای رقابت است. روحالله ایزدخواه با اشاره به اصلاح طرح ساماندهی خودرو در کمیسیون صنایع و معادن مجلس، گفت: هر چند ماده 4 طرح ساماندهی خودرو اعاده شده از شورای نگهبان در این کمیسیون اصلاح شد و گزارش کمیسیون در صحن علنی رای نیاورد اما این ماده در جلسه دیروز دوباره بررسی و اصلاح شد. وی در تشریح اصلاحات انجام شده در ماده 4 افزود: در شرایطی که بازار خودرو با عدم تعادل مواجه شده و تقاضا برای انواع خودرو بنا به تشخیص شورای رقابت بیشتر از عرضه آنها باشد، خودروسازان مکلفند انواع خودروهای تعیینشده توسط شورای رقابت را، صرفا از طریق بورس کالا عرضه کنند.
وی با بیان اینکه قیمت پایه عرضه خودرو در بورس کالا، قیمت مصوب شورای رقابت است، اضافه کرد: بر اساس این طرح، فروش خودروهای خریداریشده از بورس کالا تا مدت 3 سال پس از زمان خرید، مشمول مالیات به میزان 30درصد قیمت خریداری شده میشود. وی ادامه داد: 30درصد از منابع حاصل از مابهالتفاوت قیمت پایه و فروش خودروها در بورس کالا، صرف توسعه حملونقل عمومی با اولویت خرید داخل و جایگزینی خودروهای فرسوده میشود. عضو کمیسیون صنایع و معادن در ادامه تصریح کرد: 70درصد از منابع باقیمانده نیز به صورت تسهیلات قرضالحسنه و با یارانه تسهیلات با موعد بازپرداخت حداکثر 5 ساله با ترتیب اولویت طرحهای افزایش شمارگان تولید خودروهای مشمول این ماده، اعطای مشوقهای صادراتی، طرحهای اعلامی خودروسازان به منظور کاهش وابستگی به واردات قطعات خودرو، طراحی و تجاریسازی پلتفرمهای خودرویی با حداقل مشارکت مالی 30 درصدی خودروسازان، توسعه فناوریهای جدید خودرویی بویژه خودروهای تمام برقی و ترکیبی هیبریدی و طرحهای بومیسازی قطعات در تمام رشتههای صنعتی که با تضمین خرید محصول همراه هستند، در اختیار شرکتهای دانشبنیان با حداقل 51 درصد سهام بخش خصوصی ایرانی، جهت تحقیق، توسعه و تجاریسازی قرار میگیرد.
***
قیمت خودرو توسط شورای رقابت تعیین میشود
سخنگوی کمیسیون صنایع و معادن مجلس در تشریح نشست این کمیسیون گفت: جلسه قبل کمیسیون صنایع به منظور بررسی و تصمیمگیری درباره ماده 4 طرح ساماندهی بازار خودرو - ارجاعی از شورای نگهبان - با حضور نمایندگان دولت و مرکز پژوهشهای مجلس تشکیل و پس از تبادلنظر ایرادات شورای نگهبان مرتفع شد، وی افزود: براساس پیشنهاد کمیسیون، مقرر است در شرایطی که بازار خودرو با عدم تعادل مواجه و تقاضا برای انواع خودرو بنا به تشخیص شورای رقابت بیشتر از عرضه آنها باشد، خودروسازان باید خودروهای تعیینشده توسط شورای رقابت را فقط از طریق بورس کالا عرضه کنند. حجتالله فیروزی اضافه کرد: قیمت پایه عرضه خودرو در بورس در این پیشنهاد توسط شورای رقابت تعیین میشود؛ شورای رقابت مکلف است قیمت مبنا مورد استفاده در قیمتگذاری نهایی خودروهای مشمول این ماده را مستقیما بر مبنای محاسبه قیمت تمام شده در همان سال، با لحاظ هزینههای تحقیق و توسعه، هزینههای مالی موضوع تبصره 2 ماده (9 مکرر) و هزینههای مالی تولید با تایید حسابرس رسمی در قیمت تمام شده، اعمال و تصویب کند. وی ادامه داد: مابهالتفاوت حاصله از قیمت مصوب شورای رقابت و فروش خودروها در بورس کالا، به حساب خاصی نزد خزانهداری کل کشور واریز و در اختیار ستاد نهضت قطعهسازی متشکل از یک عضو نماینده وزارت صمت، یک عضو نماینده معاونت علمی ریاستجمهوری، یک عضو نماینده شورای رقابت، یک عضو نماینده شورای عالی عتف و یک عضو انجمن قطعهسازان قرار میگیرد. سخنگوی کمیسیون صنایع و معادن تصریح کرد: 30 درصد از منابع مذکور برای توسعه حملونقل عمومی با اولویت خرید داخل و جایگزینی خودروهای فرسوده و 70 درصد باقیمانده به صورت تسهیلات قرضالحسنه با ترتیب اولویت طرحهای افزایش شمارگان تولید خودروهای مشمول این ماده، اعطای مشوقهای صادراتی، طرحهای اعلامی خودروسازان به منظور کاهش وابستگی به واردات قطعات خودرو صرف میشود.
ارسال به دوستان
راهاندازی سوپر لیگ الیگارشهای فوتبال اروپا به منزله حمله آمریکا به ساختارهای حاکمیتی اروپاست
جنگ جهانی فوتبال
شروین طاهری: شما هم حتما این ترجیعبند منسوخ کمونیستها را شنیدهاید: فوتبال افیون تودههاست! ظاهرا اما تودهها در این یک قرنی که از جهانی شدن «بازی زیبا»ی مورد وصف پله میگذرد، چندان هم از آن ناراضی نبودهاند و حتی مردم دیگر داشتند فراموش میکردند این در اصل یک بازی انگلیسی بوده است. حتی چینیها، مکزیکیها، ایتالیاییها و ایرلندیها سعی کردند اختراع این بازی را به نیاکانشان، از چندصد سال تا چند هزار سال پیش نسبت دهند. ملتهای دیگری هم بودهاند که از قرن بیستم میلادی تاکنون چنان شوری در مستطیل سبز آفریدهاند و طوری این بازی را به «فرابازی» از جنس حماسه و هنر و صنعت و فرهنگ بدل کردهاند که ششدانگ ذهنیت ما از فوتبال یا حداقل یکی از دانگهایش را به نام خود زدهاند. برزیل و آرژانتین که هیچ اما مجارها، آلمانها، ایتالیاییها، روسها، هلندیها و اسپانیاییها - البته با عذرخواهی از کاتالانهای عزیز که خود را اسپانیایی نمیدانند- و چه بسا برخی غولکشهای آفریقایی و آسیایی نیز هر یک با سبک بیبدیلی که از فوتبال ارائه دادهاند، سهام غالب آن را از چنگ آنگلوساکسونها خارج کردهاند؛ آنگلوساکسونهایی که سالهاست فوتبال بیش از فراخنای اقیانوس اطلس آنها را از هم جدا انداخته است. در یک سو بریتانیاییها خود را صاحب فوتبال میدانند و به قول «بیل شنکلی» سرمربی اسطورهای لیورپول - با کسب مجوز کتبی از امیر حاجرضایی عزیز- این برایشان موضوعی فراتر از مرگ و زندگی است و در سوی دیگر، آمریکاییها و کاناداییها وقتی میگویند فوتبال یا «پا و توپ»، منظورشان یک ورزش دیگر است شبیه راگبی که دست در آن دخالت خیلی بیشتری دارد تا پا و مهارتهای کشتی و بوکس در آن بر هنرنمایی بالهگونه فوتبال متعارف ما ارجحیت دارد. انگار فوتبال انگلیسی سرگرمی آدمهاست و فوتبال آمریکایی معرکه غولها. آمریکای جهانخوار با اینکه میراث امپراتوری را از چنگ انگلیس در آورد ولی حتی با وجود هیمنه رسانهای، میزبانی جامجهانی 1994، راه انداختن لیگ فوق حرفهای، نفوذ در فیفا، اسپانسرینگهای نجومی مثل نایک و حتی خریدن باشگاهها و ستارههای بزرگ اروپایی، از معرکه فوتبال واقعی جا مانده بود.
«پاسکال بونیفاس» اندیشمند برجسته و مدیر مؤسسه روابط بینالملل و راهبردی فرانسه، ۲ دهه پیش در اوج تقلای یانکیها برای نفوذ به حلقه قدرت فوتبال، اشارهای طلایی به این موضوع کرده بود: «فوتبال آخرین آوردگاه جهانیسازی است و آمریکا در این آوردگاه ابرقدرت نیست!» به این معنا که اگر مساله جهانیسازی را پارادایمی آمریکایی در نظر بگیریم، فوتبال هنوز پارادایمی مستقل از آن است و کاملا آمریکایی نشده اما خب! ظاهرا از این یکشنبه دیگر شده است. با قرار و مداری که 12 ابرباشگاه اروپایی با حمایت یک ابربانک آمریکایی برای راهاندازی یک ابرلیگ (سوپر لیگ) و تقسیم همه غنائم این آوردگاه گذاشتند، آخرین سد دفاعی اروپا و جزیره بریتانیا در مقابل سلطه همهجانبه یانکیها هم شکست.
فوتبال که به قول «ژاک دریدا» آخرین فیلسوف بزرگ پساساختارگرا، تیمهای ملیاش جای ارتشهای ملی و تیمهای باشگاهیاش جای نیروهای محلی گریز از مرکز را گرفته و این فراورزش را بدون خون و خونریزی جایگزین جنگهای بیپایان بشریت کرده بود، حالا خود در حال برپا کردن جنگی جدید است که یک سویش الیگارشهای جهانی و سوی دیگرش نظامهای سیاسی ورشکسته و ملتهایشان هستند.
بیایید ببینیم چطور افیون تودههای دیروز به افیون جهانیسازی وحشی و افسار پاره کرده تبدیل شده و مثل ویروس کرونا و رمز ارزها، همه مرزهای متعارف را در مینوردد.
یکشنبه 12 باشگاه ثروتمند و پرهوادار از 3 کشور انگلیس، اسپانیا و ایتالیا شایعه راهاندازی یک سوپر لیگ به عنوان برترین رقابت باشگاهی قاره اروپا را تبدیل به واقعیت کردند. این تصمیم درست یک روز قبل از انتشار سازوکار جدید برگزاری لیگ قهرمانان اروپا توسط یوفا (فدراسیون فوتبال اروپا) انجام شد که به منزله شمشیر کشیدن این ابرباشگاهها نه فقط به روی یوفا و فیفا، بلکه حتی اتحادیه اروپایی، دولتها و فدراسیونهای ملیشان است.
هیأتمدیرهای مرکب از فلورنتینو پرس، رئیس ابدی باشگاه رئالمادرید، آندرهآ آنیلی، رئیس باشگاه یوونتوس و جوئل گلیزر، یکی از مالکان باشگاه منچستریونایتد به نمایندگی از باشگاههای منچستریونایتد، منچسترسیتی، لیورپول، چلسی، آرسنال، تاتنهام، رئالمادرید، اتلتیکومادرید، بارسلونا، یوونتوس، آث میلان و اینترمیلان تصمیم به تاسیس لیگی مستقل گرفتند که این 12 باشگاه به علاوه 3 مدعو ثروتمند دیگر- احتمالا بایرن مونیخ، بروسیادورتموند و پاریسنژرمن - اعضای ثابتش باشند و هر فصل 5 تیم منتخب اروپایی دیگر به آنها اضافه شوند تا در ۲ گروه 10 تیمی به رقابت هفتگی قاره در فاصله بین لیگهای داخلیشان بپردازند. نکته تکاندهنده اما اینجاست که بانک جی پی مورگان چیس، بزرگترین بانک آمریکا و جهان با سرمایه 5/6 تریلیون (هزار میلیارد) دلار، چتر حمایت مالی سالانه 6 میلیارد دلاری را بر سر اعضای موسس سوپرلیگ باز کرده است؛ بانکی که طی موجودیت 220 سالهاش همواره به عنوان بازوی مالی کارتل مشترک اشرافیت یهودی آمریکا بویژه خاندانهای مورگان و راکفلر شناخته میشده است. به گزارش نیویورکتایمز هر یک از 12 (یا 15) باشگاه موسس این لیگ تا ۲۳ سال به طور تضمینی، درآمد ثابت سالانه حداقل به میزان 350 میلیون یورو کسب خواهند کرد. در مقابل هر باشگاهی از این قرارداد نجومی با بانک مورگان کنار بکشد باید تمام مبلغ قرارداد برای ۲۳ سال را غرامت بدهد که معنایی جز فروش خود به آمریکاییها ندارد. مقایسه تفاوت پاداش 400 میلیون یورویی قهرمان سوپر لیگ با پاداش 120 میلیون یورویی فاتح لیگ قهرمانان گویای رانتی عظیم است که نظام سرمایهداری جهانی به این باشگاهها میدهد؛ روندی غیررقابتی که باعث خواهد شد این باشگاهها با خرید ستارهها و امکانات مافوق تصور به سرعت فاصلهشان را با دیگر باشگاههای انگلیسی، اسپانیایی، ایتالیایی – و احتمالا آلمانی و فرانسوی – بیشتر کنند و در واقع قهرمانی و مقامهای برتر لیگهای ملیشان را پیشخرید کنند که این به منزله نابود شدن شایستهسالاری مفروض در ورزش یا همان پدیده دموکراسی فوتبال است. با این روند نه تنها توجه رسانهای و در نتیجه حمایت مالی فعلی از باشگاههای نیمهورشکسته لیگهای ملی اروپایی بشدت به نفع این سوپرلیگ پرولع کاهش مییابد و شکاف طبقاتی فوتبال را افزایش میدهد، بلکه 90 درصد کشورهای اروپایی نیز از شرکت در سطح اول فوتبال باشگاهی اروپا محروم میشوند.
کانون هواداران فوتبال 48 کشور عضو یوفا در بیانیهای ضمن محکومیت طرح سوپرلیگ آورده است:«این طرح غیرقانونی، غیرمسؤولانه و ضدرقابتی است. بدتر اینکه این طرح صرفا توسط حرص و طمع هدایت میشود. تنها کسانی که از این طرح سود میبرند، صندوقهای سرمایهگذاری، الیگارشی و تعداد اندکی از باشگاههای متمول هستند که بسیاری از آنها با وجود مزایایی که دارند، در لیگهای داخلی خود عملکرد ضعیفی دارند».
فدراسیون فوتبال فرانسه که بخشی از ساختار نظام سرمایهداری این کشور است نیز در بیانیهاش علیه این تصمیم آورده است: «رویاهای سلطهطلبانه یک الیگارشی منجر به از بین رفتن یک سیستم اروپایی خواهد شد که به فوتبال اجازه داده است به شکلی بیسابقه در قاره اروپا توسعه یابد».
سوپرلیگ اروپا اما مسائلی اساسیتر از فوتبال را به چالش میکشد. به همین دلیل هم بوریس جانسون، نخستوزیر بریتانیا که 6 باشگاه کشورش در این کودتای فوتبالی علیه حاکمیت ملی شرکت دارند و همینطور امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه که کشورش فعلا هیچ نمایندهای در آن ندارد – و وزارت ورزش فرانسه با حکم حکومتی پاریسن ژرمن را از این کار منعکرده - به یک اندازه برآشفته شده و به تکاپو افتادهاند. اگر مکرون داعیه رهبری اتحادیه اروپایی را دارد و از به چالش کشیده شدن تمام اصول اتحادیه توسط الیگارشی خودمختار سوپرلیگ به وحشت افتاده، جانسون که خود رهبر جنبش برگزیت – خروج بریتانیا از اتحادیه اروپایی – بوده نیز نگران است که این الیگارشی جدید به همه عرصههای دیگر سرایت کرده و تبدیل به الگویی برای نفی حاکمیت لندن بر انگلیس و مستعمرههایش شود.
«گابریله مارکوتی» فوتبالنویس برجسته ایتالیایی در نقد این سوپرلیگ اروپایی، آن را با ساختار لیگ حرفهای بسکتبال آمریکا قیاس میکند. در «انبیای»، مالکان 30 باشگاه از تمام ایالات آمریکا نه تنها در سهام لیگ حرفهای شریکند، بلکه از قوانین و قراردادهای مشترکی درباره دستمزدها و هزینهها تبعیت میکنند. ساختار فوتبال باشگاهی اروپا اما کاملا متفاوت از انبیای آمریکاست و باشگاهها به طور هرمی تحت مقررات لیگهایی فعالیت میکنند که خود تابع فدراسیونهای ملی و بعد یوفا و در راس همه فیفا هستند. در چنین ساختاری آنچه 12 باشگاه بزرگ انجام دادهاند یک کودتا علیه قدرت مستقر محسوب میشود؛ کودتایی که البته حمایت چند میلیارد هوادار جهانی این باشگاهها را پشت خود دارد که بیشتر آنها در خارج از اروپا هستند.
مارکوتی همچنین مینویسد در صورت شکل گرفتن آن، دیگر نه تنها تا مدتها نامی از باشگاههایی از شرق و مرکز اروپا نمیشنویم که در فرمت قبلی لیگهای اروپایی هر از گاهی شایستگی خود را اثبات میکردند، بلکه حتی باشگاههای پرطرفدار و صاحب تاریخ در لیگهای غرب اروپا هم فرصت رقابت در سطح اول قاره را با موسسان فوق ثروتمند سوپرلیگ از دست میدهند.
تصور کنید نامهایی خاطرهانگیز چون دیناموکییف، اسپارتاک مسکو، ستاره سرخ بلگراد، دینامو زاگرب، کلوب بروخه، گالاتاسرای، پاناتینایکوس و... که بخشی از هویت مردم کشورهایشان را تشکیل میدهند، ممکن است برای همیشه زیر سایه سوپرلیگ گم شوند. باشگاههای کشورهای کوچکتر اروپایی مثل ایرلندشمالی یا مولداوی که نهایت آمال هوادارانشان شرکت در مراحل مقدماتی لیگ قهرمانان به امید حضور معجزهآسا در مرحله گروهی آن بود نیز برای همیشه ناامید میشوند. بدون مشارکت همه کشورها اصلا مفهوم اروپای واحد به چالش کشیده میشود. بدین ترتیب سوپرلیگ با نقض تمام ملاحظات، جریمهها و مشوقهای همسانساز – مثل قانون فیرپلی مالی- که یوفا برای ایجاد حس مشترک اروپایی در رقابتهای قارهای در نظر گرفته بود، اتحادیه اروپایی یعنی نهاد تبیین حاکمیت مشترک و واحد اروپایی را به چالش میکشد. شمشیر عریان الیگارشی جهانی به رهبری آمریکا که پشت سر سوپرلیگ ایستاده برای همه دنیا از جمله متحدان اروپایی آمریکا آشکار میشود.
شاید یوفا و فیفا موقتا با اهرمهایی چون جریمههای فدراسیونهای ملی علیه این 12 ابرباشگاه یا محروم کردن بازیکنان حاضر در سوپرلیگ اروپا از جامهای ملتهای قارهای و جامجهانی آنها را متوقف کنند اما باید دانست این بازی تاج و تخت الیگارشهای جهانی فقط به فوتبال منحصر نخواهد شد و ساختارهای غربی یکی پس از دیگری به چالش کشیده خواهد شد.
ارسال به دوستان
سردار شهید حجازی پاسدار تراز انقلاب
سردار محمداسماعیل کوثری*: در دوران 8 سال دفاعمقدس با سردار حجازی آشنا شدم. سردار آن زمان جانشین فرمانده قرارگاه قدس بود. از همان زمان اخلاق، رفتار، اعمال و کردار ایشان از همه لحاظ در شأن یک انسان مسلمان به معنای واقعی کلمه بود. از آن پس هم باید بگویم سیر صعودی را هم در اخلاق و رفتار و هم در مسؤولیت داشتند و در نهایت یک پاسدار حقیقی و واقعی بودند.
سردار حجازی همیشه در سکوت، به دور از تنش و هیجانزدگی و خودنمایی در حال خدمت، مجاهدت و پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی بودند و در موارد متعددی اثرگذاری بسیار داشتند.
سردار پس از جنگ هم مسؤولیتهای مختلفی همچون فرماندهی نیروی مقاومت بسیج و معاونت ستاد کل نیروهای مسلح را برعهده داشتند و مقطعی در سپاه نیز رئیس ستاد بودند اما مهمتر از همه اینها، سردار شهید حجازی در اصل نماینده تامالاختیار شهید والامقام حاجقاسم سلیمانی در مباحث مربوط به لبنان و سوریه بودند و پس از شهادت حاجقاسم به جانشینی فرماندهی نیروی قدس منصوب شدند. سردار در تمام این مسؤولیتها اقداماتی بسیار شایسته و بارز انجام دادند و در زمان قبل و بعد از انقلاب و در همه طول عمر خویش در راستای خدمت به اسلام، ایران و ملت عزیز گام برداشتند. سردار حجازی به واسطه ارتباطاتی که با نهضتهای آزادیبخش، حزبالله و حماس داشتند، در لبنان و فلسطین بسیار اثرگذار بودند. اطمینانی که حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای فرمانده معزز کل قوا، سردار شهید حاجقاسم سلیمانی و ستاد کل نیروهای مسلح نسبت به ایشان و اقداماتی که در لبنان انجام میدادند، داشتند، نشاندهنده درست پیش بردن برنامهها و فعالیتها بود. سردار حجازی همواره در جهت اهداف بلندی که سپاه، نیروی قدس و نیروهای مسلح مشخص کرده بودند، گام بر میداشتند و حضور ایشان در منطقه بسیار مثبت و اثرگذار بود. فقدان سردار حجازی دردناک است اما به لطف خداوند کسانی هستند که مانند سردار حجازی در جهت و راستای اهداف مقدس نظام جمهوری اسلامی خدمت میکنند و بدون سر و صدا و تنها برای رضای خداوند کار میکنند. امیدوارم ما هم بتوانیم ادامهدهنده راه این عزیزان باشیم و همه در جهت خدمت به این نظام گام برداریم و سربازان کوچکی برای ولیامر مسلمین جهان باشیم، انشاءالله.
* مشاور فرمانده کل سپاه
ارسال به دوستان
پیام تسلیت رهبر انقلاب در پی درگذشت سردار حجازی
مجاهد قدسی
سردار محمدرضا فلاح زاده به عنوان جانشین فرمانده نیروی قدس سپاه منصوب شد
گروه سیاسی: مراسم تشییع پیکر سردار سرتیپ پاسدار سیدمحمد حجازی، جانشین فرمانده نیروی قدس سپاه صبح روز گذشته در ستاد فرماندهی سپاه پاسداران برگزار شد. مراسم اقامه نماز بر پیکر سردار شهید حجازی، جانشین فرمانده نیروی قدس سپاه با حضور آیتالله موحدی کرمانی در ستاد فرماندهی سپاه پاسداران برگزار شد. سردار محمد شیرازی، رئیس دفتر نظامی فرمانده معظم کل قوا در مراسم تشییع پیکر شهید حجازی پیام تسلیت مقام معظم رهبری را قرائت کرد. در این مراسم علاوه بر خانواده شهید، سرلشکر باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، سرلشکر موسوی فرمانده کل ارتش، سرلشکر سلامی فرمانده کل سپاه، حجتالاسلام حاجیصادقی نماینده ولیفقیه در سپاه، سرلشکر صفوی دستیار و مشاور فرمانده معظم کل قوا، سردار شیرازی رئیس دفتر فرمانده معظم کل قوا، سردار قاآنی فرمانده نیروی قدس سپاه و جمعی دیگر از مقامات کشوری و لشکری حضور داشتند. امروز نیز مراسم تشییع این سردار مجاهد به واسطه شرایط کرونایی و رعایت دستورالعملهای بهداشتی به صورت محدود در اصفهان برگزار میشود و پس از آن در گلستان شهدای این شهر تدفین خواهد شد.
* کابوس صهیونیستها
سردار سیدمحمد حسینزادهحجازی متولد 1335 در اصفهان، از جمله فرماندهان باسابقه سپاه بود که از همان ابتدای تأسیس سپاه، به عضویت آن درآمد. به گزارش تسنیم، این فرمانده مجاهد در دوران دفاعمقدس مسؤولیتهایی نظیر ریاست ستاد سپاه منطقه دوم کشوری، جانشینی سپاه منطقه ۴ کشور و جانشینی قرارگاه عملیاتی سلمان در جبهه میانی را داشت و پس از آن تا پایان دفاعمقدس بهعنوان جانشین قرارگاه عملیاتی قدس سپاه مشغول خدمت شد. سردار حجازی فارغالتحصیل دوره کارشناسی ارشد مدیریت دولتی از دانشگاه تهران، دانشآموخته دکترای دانشکده عالی دفاع ملی در رشته مدیریت استراتژیک و عضو هیات علمی دانشگاه امام حسین(ع) بود. پس از پایان دفاعمقدس سردار حجازی معاون هماهنگکننده نیروی مقاومت بسیج شد تا اینکه سال 76 به فرماندهی این نیرو برگزیده شد و تا سال 86 نیز در این سمت باقی ماند. دوران 10ساله فرماندهی سردار حجازی در نیروی مقاومت بسیج یکی از بهترین دورانهای این نیرو محسوب میشود. پس از آن با حکم فرماندهی معظم کل قوا، رئیس ستاد مشترک و معاون هماهنگکننده فرمانده کل سپاه شد و تا سال 87 در این سمت باقی ماند تا اینکه در آن سال به سمت جانشین فرمانده کل سپاه برگزیده شد و همزمان جانشین فرمانده سپاه در قرارگاه ثارالله تهران نیز بود. سردار حجازی سال 88 به ستادکل نیروهای مسلح رفت و جایگزین سردار نقدی در معاونت آماد و تحقیقات صنعتی ستادکل نیروهای مسلح شد. پس از آن سردار حجازی به فرماندهی سپاه لبنان منصوب شد و تا 1398 در این جایگاه خدمات ویژهای در راستای تقویت جبهه مقاومت انجام داد. این شهید بزرگوار در جریان جنگ سوریه نیز کنار شهید سپهبد سلیمانی اقدامات تأثیرگذاری را در راستای مبارزه با تروریسم تکفیری انجام داد. نقشآفرینی در تقویت حزبالله لبنان و جبهه مقاومت از درخشانترین نقاط کارنامه این شهید بزرگوار است که موجب شد طی سالهای اخیر صهیونیستها برنامه ترور وی را در دستور کار خود داشته باشند. پس از شهادت سردار سلیمانی و با پیشنهاد سردار قاآنی فرمانده نیروی قدس سپاه، سردار حجازی 30 دیماه سال 98 با حکم سرلشکر سلامی فرماندهکل سپاه به عنوان جانشین نیروی قدس سپاه منصوب شد.
* شادی صهیونیستها زودگذر است
سرلشکر حسین سلامی، فرمانده کل سپاه در این مراسم اظهار داشت: سردار سرلشکر شهید سیدمحمد حسینزادهحجازی پس از بیش از ۴۰ سال مجاهدت پیوسته و حرکت در صراط مستقیم الهی و پس از تجربه میدانهای سخت و اثرگذاریهای تعیینکننده در بنای عظیم مقاومت اسلامی از جبهههای دفاعمقدس تا جبهههای مقاومت در شرق مدیترانه، به آرزوی بزرگ خود که معراج به عرش اعلی و روزیخواری نزد پروردگار بزرگ است، نائل آمد. وی افزود: سردار عزیز ما مشتاقانه به دیدار فرماندهان و رزمندگان شهید دورههای سخت جهاد و مقاومت پیوست و به عهد خویش با خدای بزرگ وفا کرد. سردار حجازی که در کلمات بسیار زیبا و دقیق و جامع رهبر عظیمالشأن انقلاب، شخصیتش به تصویر کشیده شد، امتدادی بود از شهیدان بزرگ دوران پرشکوه دفاع. او وارث اولیا و صلحا و شهدای بزرگ است. او وارث و امتداد شهید بزرگ سپهبد و سپهسالار نبرد با استکبار، حاجقاسم سلیمانی است. او وارث شهید حاجاحمد کاظمی است، وارث شهیدان حسن باقری، مهدی باکری، حسین خرازی، ردانیپور، همت و هزاران شهید دیگر است. فرمانده کل سپاه با اشاره به دوره حضور سردار حجازی در فرماندهی نیروی مقاومت بسیج، اظهار داشت: او کسی بود که نهالهای مقاومت را به مدت 10 سال در سرزمین احساس و ایمان و باور ملت ایران کاشت و نیروی مقاومت بسیج محصول مجاهدتهای 10 ساله این فرمانده باتدبیر بود. وی با بیان اینکه افقهای بلند جهاد شهید حجازی به مرزهای ایران ختم نشد، گفت: او به لبنان رفت و در آنجا به کمک سید مقاومت حضرت حجتالاسلام سیدحسن نصرالله و فرزندان امت اسلام، حزبالله مقتدر شتافت و در آنجا نقشه قدرت حزبالله را برای شکست دادن قطعی صهیونیستها تکمیل کرد. سرلشکر سلامی ادامه داد: او به همراه برادران حزبالله شرایط را برای در هم شکستن رژیم پوسیده صهیونیستی فراهم کرد. صهیونیستها او را در فهرست ترور خود قرار داده بودند و به دنبال موقعیتی بودند تا بتوانند بر این فرمانده بزرگ یورش ببرند. وی با تاکید بر اینکه به ظاهر جایگزین کردن شخصیتهای اینچنین بسیار سخت است اما همیشه ما با امید به آینده روشن زندگی میکنیم، خاطرنشان کرد: آن زمان که استکبار، فرزند این امت حاجقاسم سلیمانی را در عراق به شهادت رساند، تصور قدرتهای شیطانی این بود که مشعل مقاومت خاموش شد و بیرق آن به زمین میافتد اما وقتی مردان بزرگی همانند سردار قاآنی و سردار حجازی درفش مقاومت پرافتخار قاسم را در دست گرفتند، دوباره مستکبران پژمرده شدند. جریان مقاومت ادامه یافت و شکستهای روزافزون بر جبهه دشمن تحمیل و پیروزی دوباره خلق شد. فرمانده کل سپاه گفت: امروز هم که پرچم از دست سردار حجازی جابهجا میشود، باز هم به دست فرزند برومند دیگری از این امت اسلامی قرار میگیرد و راه ادامه دارد. سرلشکر سلامی اظهار داشت: به صهیونیستها هم میگوییم، شنیدم که شادمانند. بله! وقتی امام حسین را در کربلا شهید کردند، آلزیاد و آلمروان به فرح افتادند. اما به صهیونیستها میگوییم این شادی شما بسیار زودگذر است. شما ناپدید خواهید شد به دست امتی که شما آنها را از سرزمینشان اخراج کردهاید. وی خطاب به صهیونیستها گفت: شاد نباشید، ما راه را ادامه میدهیم و هیچکس این جبهه را ترک نخواهد کرد و سنگرها همیشه پر است از مردانی که زرهشان پشت ندارد و شمشیرها در دست جوانان امت اسلام از نیام کشیده شده است و این راه تا پایان عمر همه شیاطین عالم که در مقابل اسلام ایستادهاند ادامه خواهد یافت.
* با رفتن سردار حجازی یک بار دیگر داغدار شدیم
زینب سلیمانی، دختر شهید حاجقاسم سلیمانی نیز در حاشیه این مراسم با اشاره به عمیق بودن سابقه رفاقت مرحوم حجازی و شهید سلیمانی، اظهار داشت: ایشان بارها به من گفته بودند تحمل دوری از حاجقاسم را ندارند و نمیتوانند ادامه این راه را بدون او تصور کنند. وی با بیان اینکه سردار حجازی یکی از ارزشمندترین یادگاران دفاع مقدس بودند، ادامه داد: با رفتن ایشان دل تمام اعضای خانواده حاجقاسم مانند روزی که خبر شهادت پدر را به ما دادند داغدار شد. زینب سلیمانی ادامه داد: با این حال مسیر جبهه مقاومت با از دست رفتن این عزیزان ارزشمند متوقف نمیشود و تا زمان ظهور حضرت ولیعصر(عج) این مسیر ادامه خواهد داشت.
* عوارض شیمیایی علت اصلی شهادت سردار حجازی است
سخنگوی سپاه طی گفتوگو با شبکه خبر پیرامون علت درگذشت سردار حجازی، اظهار داشت: این شهید بزرگوار در دفاعمقدس شیمیایی شد و از این عوارض رنج میبرد. در چند ماه قبل هم مبتلا به کرونا شدند که بهبود یافتند. سخنگوی سپاه با اشاره به برگزاری جلسه کمیسیون پزشکی جهت تعیین علت فوت سردار حجازی در بیمارستان بقیهالله تهران، گفت: در جلسه کمیسیونی که دیشب در بیمارستان بقیهالله برگزار شد، عوارض شیمیایی عمدهترین دلیل پیوستن ایشان به یاران شهیدش اعلام شد. این کمیسیون به اعتبار جانباز شیمیایی بودن سردار حجازی و محرز بودن تاثیرات جانبازی در به شهادت رسیدن، ایشان را رسما به عنوان شهید معرفی کردند. سردار شریف تصریح کرد: گردش کار برای ارتقای درجه سردار حجازی در حال انجام است. وی با اشاره به جایگاه شهید حجازی در جبهه مقاومت تاکید کرد: شهید حجازی در ۸ سال آخر عمر مبارکشان به واسطه حضور در جبهه مقاومت برای صهیونیستها چهرهای نام آشناتر بودند و سالها بود که صهیونیستها به دنبال ترور ایشان بودند؛ از دیشب که خبر به شهادت رسیدن ایشان منتشر شد، این موضوع از رویکرد رسانههای آنها کاملا مشخص است. تعبیر یکی از این رسانهها این است که «یکی از سرسختترین و مدبرترین نیروهایی که مقابل رژیم صهیونیستی بود در گذشت» و آنها ارزش و اهمیت شخصیت سردار حجازی را برای جبهه مقاومت و امت اسلامی بخوبی درک کردند. سخنگوی سپاه همچنین با اشاره به حضور شهید حجازی در کنار شهید سلیمانی در محور مقاومت، خاطرنشان کرد: حضور شهید حجازی در کنار سردار سلیمانی تجربه بسیار گرانسنگی برای ایشان بود و یکی از دلایل اصرار سردار قاآنی، فرمانده نیروی قدس برای حضور ایشان در سمت جانشینی نیروی قدس نیز دقیقا همین موضوع بود.
* پیام رهبران مقاومت به رهبر انقلاب
سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان در پیامی شهادت سرتیپ پاسدار سیدمحمد حسینزادهحجازی، جانشین فرمانده نیروی قدس سپاه را به حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی تسلیت گفت. بر اساس گزارش«المنار»، در این پیام آمده است: رفتن وی زمانی که در اوج جهاد خود قرار داشت و نیز در زمانی که محور مقاومت به وجود مبارک او نیاز داشت، باعث اندوه ما شد. سیدحسن نصرالله در ادامه سردار حجازی را برادری بزرگ و تکیهگاهی محکم خواند و افزود، وی در اخلاق یک الگو بود و اندیشهای درخشان و تجربهای قابل توجه داشت. وی افزود سردار حجازی در این سالهای سخت و سرنوشتساز برای منطقه و مقاومت، یک دوست و رفیق مخلص برای سردار شهید «قاسم سلیمانی» بود. دبیرکل حزبالله ۲ پیام تسلیت جداگانه نیز به سرلشکر «حسین سلامی» فرمانده کل سپاه پاسداران و سردار «اسماعیل قاآنی» فرمانده نیروی قدس سپاه فرستاد. اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی (حماس) هم در پیامی به رهبر معظم انقلاب اسلامی درگذشت سردار حجازی را تسلیت گفت. در بخشی از این پیام آمده است: ما در جنبش حماس ضمن تسلیت خالصانه خدمت حضرتعالی، فرماندهی نیروی قدس، خانواده بزرگوار ایشان و عموم ملت دوست و برادر ایران، از مواضع گرانقدر ایشان در حمایت از ملت و مقاومت قهرمان فلسطین و نقش بارز ایشان در همبستگی با ملت فلسطین و قضیه عادلانه آن تقدیر کرده و ارج مینهیم. رئیسجمهور، رئیس مجلس شورای اسلامی، رئیس قوه قضائیه، رئیس مجلس خبرگان رهبری، وزیر امور خارجه، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، فرمانده ستاد کل نیروهای مسلح، وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی، فرمانده نیروی زمینی سپاه، رئیس سازمان بسیج مستضعفین، دبیر شورای عالی امنیت ملی و رئیس دیوان محاسبات نیز در پیامهایی جداگانه درگذشت این سردار مجاهد را تسلیت گفتند.
***
پیام تسلیت رهبر انقلاب در پی درگذشت سردار حجازی
حضرت آیتالله العظمی خامنهای در پیامی درگذشت سردار پرافتخار سیدمحمد حجازی را تسلیت گفتند. به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، متن پیام رهبر حکیم انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسمالله الرحمن الرحیم
با تأسف فراوان خبر درگذشت سردار پرافتخار، سردار سیدمحمد حجازی رضواناللهعلیه را دریافت کردم. عمری سراپا مجاهدت، فکری پویا، دلی سرشار از ایمان راستین و آکنده از انگیزه و عزم راسخ، و نیرویی یکسره در خدمت اسلام و انقلاب، خلاصهای از شخصیت این مجاهد فیسبیلالله است. او در مسؤولیتهای بزرگ و اثرگذار در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خدمت کرده و در همه آنها، سربلند و موفق بوده است. فقدان او حقا مایه تأسف و اندوه است. لازم میدانم به همسر گرامی و فرزندان و دیگر افراد خاندان و به دوستان و همکاران ایشان صمیمانه تسلیت عرض کنم و صبر و تسلا برای آنان از خداوند متعال مسألت نمایم. رحمت و مغفرت و رضوان الهی بر این برادر فقید باد.
سیدعلی خامنهای / ۳۰ فروردین ۱۴۰۰
ارسال به دوستان
آیتالله رئیسی با اشاره به حادثه نطنز: پاسخ تروریسم هستهای ایستادگی مقتدرانه است
دفاع از غنیسازی 60 درصد
گروه سیاسی: آیتالله سیدابراهیم رئیسی، رئیس دستگاه قضا در جلسه شورای عالی قوه قضائیه از اصلاح ذاتالبین به عنوان یکی از مهمترین آموزههای شهید این ماه مبارک، حضرت علی(ع) و از برترین عبادات یاد کرد و متذکر شد: حل و فصل اختلافات و دعاوی خانوادگی و مالی که این ایام به دلیل شیوع کرونا و تنگناهای اقتصادی و مشکلات معیشتی بیشتر شده، هم از منظر فرهنگ دینی و هم از جنبه اجتماعی بسیار مهم است. وی افزود: ما در قوه قضائیه همواره بر حل اختلافات و منازعات به عنوان یک آموزه دینی و فرهنگ انقلابی تأکید کردهایم که همکاران ما و قضات عزیز به دنبال صلح و سازش باشند و شوراهای حل اختلاف و نهادهای داوری و میانجیگری نیز بهترین سازوکارها برای این کار هستند.
رئیس قوه قضائیه در بخش دیگری از سخنانش به موضوع «تروریسم هستهای و اقتصادی» پرداخت و گفت: امروز دشمن در حوزه اقتصادی پروژه تحریم را برای فشار به ملت ایران دنبال میکند و در عرصه هستهای نیز میخواهد با حرکتهای تروریستی در این حرکت اخلال ایجاد کند. پاسخ حرکتهای تروریستی دشمن، ایستادگی مقتدرانه است و آغاز غنیسازی ۶۰درصدی نمونهای از همین اقدامات است، البته نباید به همین بسنده کرد، بلکه پیگیری و ادامه مقتدرانه فعالیتهای هستهای به دشمن این پیام را خواهد داد که به هیچ وجه در این مسیر متوقف نخواهیم شد. آیتالله رئیسی افزود: پاسخ این حرکتهای تروریستی «ایستادگی مقتدرانه» است که غنیسازی ۶۰ درصدی نمونهای از این اقدامات محسوب میشود اما نباید به آن بسنده کرد. بهترین پاسخ به این رفتارهای خصمانه آن است که فعالیتهای هستهای را با اقتدار دنبال کنیم و دشمن هم بداند به هیچ وجه در این مسیر متوقف نخواهیم شد.
رئیس قوه قضائیه با بیان اینکه جمهوری اسلامی از صنعت هستهای در جهت پیشبرد برنامههای صلحآمیز خود و بهرهمندی از خدماتش استفاده میکند و اقدامات تروریستی نمیتواند در این مسیر خللی ایجاد کند، اظهار داشت: باشگاه سلطه دنبال آن است که با تحریم و حرکتهای ناجوانمردانه مانع حرکت علمی و فناوری ملت ایران شود. آیتالله رئیسی افزود: راهبرد جمهوری اسلامی رفع کامل همه تحریمهاست که مقام معظم رهبری تبیین فرمودند و اجماع ملی هم بر رفع همه تحریمها قرار دارد اما لازم است این راهبرد به صورت مقتدرانه و نه در مسیری فرسایشی پیگیری شود. رئیس قوه قضائیه تأکید کرد: یقین داریم با این راهبرد مدبرانه، فتنهها و توطئههای نظام سلطه متوقف و دشمنان مجبور به عقبنشینی خواهند شد و مشکلات اقتصادی و دیگر مشکلات کشور نیز برطرف میشود. آیتالله رئیسی با بیان اینکه همه مشکلات داخل کشور هم حل شدنی هستند، گفت: شرط موفقیت آن است که راهبرد تبیینشده از سوی مقام معظم رهبری به طور جدی پیگیری و به قدرت و توان داخلی اتکا شود و این هم از مردم و مسؤولان ما برمیآید، چرا که نگاه به بیگانگان دردی از کشور دوا نمیکند.
* اعطای مرخصی ۲۰ روزه به بخش قابل توجهی از زندانیان
در این جلسه غلامحسین اسماعیلی، سخنگوی قوه قضائیه با اشاره به شیوع موج چهارم کرونا در کشور اعلام کرد: به مناسبت ماه مبارک رمضان از سوی رئیس قوهقضائیه، بخشنامهای برای اعطای مرخصی ۲۰ روزه به بخش قابل توجهی از زندانیان صادر شده و این بخشنامه در روزهای آینده ابلاغ و اجرایی خواهد شد. وی در عین حال متذکر شد این بخشنامه شامل مجرمان پرخطر، سارقان و محکومان جرائم خشن نخواهد شد، چرا که این تصمیم با هدف حفظ امنیت شهروندان اتخاذ شده است.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|